گفت "مراقب خودت باش. ما خیلی کمایم، مار تی چشمِ ره بیمیره " گفتم که هستم. قسم خوردم. گوشی را گذاشتم. لیوانم را که پر میکردم ، چشمم افتاد به دستخط خرچنگ قورباغهی روی در یخچال، خطاب به من در انتهای یک خط تبریک چهاردهم مهر نوشته بود " زنده باشی " ...
فکر کردم هر چهقدر هم به روی خودمان و همدیگر نمیآوریم باز میزند بیرون. ما همگی "فقدان" را از سر میگذرانیم .